رمضان میکده را بست...!*
۱. جایی که من توی خونه درس میخونم، نزدیک یخچاله. یه مشت کتاب کَت و کلفت دور و برم میریزم و مشغول میشم. بعدش که مطالعهم تموم میشه، حال ندارم کتابا رو بذارم تو کتابخونه؛ چون باز لازمم میشه، همونجا ولش میکنم!
حالا که اومدم دوباره درس بخونم، متوجه شدم دو جلد از کتابهای لغت، از بعد نماز صبح جلوی در یخچاله و هیچکس جا به جاشون نکرده. این یعنی از اون موقع تا حالا هیچکس تو آشپزخونه نیومده. این یعنی از صبح تا حالا هیچکس در یخچال رو باز نکرده. این یعنی از صبح تا حالا هیچکس هیچی نخورده. این یعنی از صبح تا حالا همهی اهل این خونه روزهن. بابا به چه زبونی بگم؟! این یعنی ماه رمضونه!
۲. قربون برم خدا رو! کاری با این مردم کرده که حاضرن تو چلهی تابستون گرسنگی و تشنگی بکشن و دم نزنن! طوری حرف رسول خدا صلی اللـه علیه و آله بعد از بعثت، نافذ شده، که خیلی از مردم حاضرن ضعف و نخوردن رو به جون بخرن. تا کور شود هر آنکه نتواند دید!
البته درسته که خیلیا تو همین کشورهایی که غالبشون رو مسلمونها تشکیل میدن، نسبت به احکامی مثل روزه کاملا بیاهمیتان یا اصلا مسخره میکنن، ـ که خودشون ضرر میکنن ـ اما إنشاءاللـه با ظهور حضرت، همین یه عده هم چارهای جز پذیرش اسلام نمیبینن.
همینطور سایر احکام اسلامی، که بعضیاش پذیرشش خیلی سخته، اما مسلمونها قبول کردهن. یکیش تراشیدن موی سر در مِنی، که به خصوص برای أعراب زمان رسول خدا صلی اللـه علیه و آله و سلّم خیلی مشکل بود.
خیلی جالبه که: إبن أبی العوجاء، تو مناظرهی علمیای که با إمام صادق علیه السلام، داشت، شکست خورد. وقت برگشتن، ازش پرسیدند: "جعفر بن محمد علیهما السلام رو چطور دیدی؟" گفت: "او دریای علم است!" و اضافه کرد که: کیف و هو ابنُ مَن حَلَق رؤوسَ هؤلاء! یعنی: جعفر بن محمد چطور اینطور نباشه، در حالی که فرزند کسیه که سر همهی این مردم رو تراشید!
۴شـنبه
۲رمضان المبارکـ
۱۴۳۲
ـــــــــــــــــــــــــ
*هاتف اصفهانی. تیتر، قسمتی از یه مصرعشه. بیت کاملش اینه: رمضان میکده را بست خدا داند و بس/تا زیاران که به عید رمضان خواهد بود.