إن کنت باکیاً لشیء، فابک للحسین...*
جمعه, ۱۹ آذر ۱۳۸۹، ۱۰:۵۳ ق.ظ
دیشب بعد رفتن مهمونای جلسه، بچهها سفرهها رو جمع کردن، ظرفا رو شستن، حسینیه رو جارو کشیدن و شال و کلاه کردن که بریم خونه. تو همین حال مجید رفت کنار منبر، شروع کرد تنهایی سینه زدن! بعد چند دقیقه مهدی بهش اضافه شد. محسن و محمدعلی و محمد و من و حامد و... . کمکم جدی شد و چراغها رو خاموش کردیم، هفت هشت ده نفری سینه میزدیم و دوباره بغضها ترکید و تو تاریکی حسینیه، قیامتی شد...
جمعه
چهارم محرم الحرام
۱۴۳۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام به پسر شبیب فرمود. یعنی اگه میخوای برای کسی گریه کنی، پس برای حسین بن عل گریه کن.
۸۹/۰۹/۱۹