یه آقا

یه آقا

تـــَمَنـَّیتُ مِن لَیلی عَن ِ البُعدِ نَظرَة ً...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم؟!*

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۸۹، ۰۴:۲۳ ب.ظ

           ۱. یکشنبه ظهر از خیابون آیت اللـه بهجت (آزادی سابق!) داشتم طرف چهارراه شهدا میومدم، که دیدم مردم یه جا جمع شده‌ن. اول فکر کردم دعوا شده. چون تو مسیرم بود، همین‌طور که نزدیک‌تر شدم، دیدم پلیس یه محوطه رو نوار زرد کشیده‌ و کسی حق وارد شدن نداره. از پشت جمعیت نگاه کردم، دیدم یکی روی زمین خوابیده و روش ملحفه‌ی سفید کشیده‌ن. از زیر سرش خون سرازیر شده بود روی آسفالت؛ اون مُرده بود! از نوجوون دوچرخه سوار کنارم پرسیدم: چی شده؟ گفت: از بالای ساختمون خودشو انداخته پایین.
           بدم اومد! از لای جمعیت خودمو بیرون کشیدم و مسیرم رو ادامه دادم و چون جنازه سر راهم بود، بهش نزدیک‌تر شدم. به فاصله‌ی دوسه متری‌ش وایسادم و انگار که مامورها منو ندیده باشن، جلوگیرم نشدند. حالا من از همه بهتر می‌دیدمش. روح خبیثی حاکم ِ به محیط شده بود. یه بویی میومد، مثل بویی که تو مرده‌شورخونه‌‌ها هست. دقت کردم به جنازه. پیرهن و شلوار پوشیده بود و به پشت افتاده بود. طرز قرار گرفتن جنازه طوری بود که انگار کمر یا گردنش شکسته. فکر کنم پیشونی‌ش خورده بود به آسفالت و تمام!
           اومدم عقب‌. می‌خواستم از اون فضای مسموم عُق بزنم. نمی‌دونم چه کوفتی بود، اما مثل جایی که مدت‌ها توش گناه شده باشه، اون یه تیکه‌ی زمین آتیش بیرون می‌داد. خودکشی از بزرگترین حماقت‌هاییه که یه آدم می‌تونه مرتکب بشه. خدا حفظمون کنه!
           ۲. حالا مُردن کسانی که خودکشی می‌کنن رو با مرگ امام حسین مقایسه می‌کنم، می‌بینم واقعا تفاوت "ماهوی" هست! یعنی هر دو می‌میرن، اما در واقع، اولی مرگ و دومی حیاته. جالب این‌جاست هر دو هم می‌دونن دارن کشته می‌شن! هم اونی که مثلا از بالای ساختمون خودشو پرت می‌کنه، و هم کسی که طرف کربلا حرکت می‌کنه و می‌بینه که رسول خدا بهش می‌فرمان خداوند می‌خواد تو رو کشته ببینه... هر دو... ولش کن!
           اصلا در روز به این مبارکی، امام رو قیاس کردن هم غلطه. چرا بقیه رو یه طرف بذارم و امامم رو طرف دیگه؟ من جز آقام چشم ندارم دیگری رو ببینم! بذار از خودِ خودش بگم، سوای اغیار: به نظرم گرد و غبار تن اسب أبی‌عبداللـه به هزار "غیر" می‌ارزه. آقا! "یه آقا"ی واقعی شمایید! امیدوارم یه روز تو راه شما سرم به نیزه بره. بدنم مُثله بشه، یا روزها بالای دار بمونم... فقط برا این‌که یه لحظه لبخند رضایت شما رو ببینم. جسم و جان، نسل و دودمان، مال و اعتبار، پدر و مادر من و هزارانِ مثل من و بهتر از من، فدای یک سر موی علی أصغر شما!

پنج‌شنبه ۳شعبان المعظم ۱۴۳۱
مصادف با ولادت مولانا حضرت سیدالشّهداء، امام حسین بن علی، روحی له الفداء
مشهد مقدس رضوی، علیه آلاف التّحیة و الثّناء

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم؟!/حافظ.

۸۹/۰۴/۲۴