یه آقا

یه آقا

تـــَمَنـَّیتُ مِن لَیلی عَن ِ البُعدِ نَظرَة ً...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

زاهد و عُجب و نماز و من و مستی و نیاز...*

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۹:۵۳ ب.ظ

           ۱. این هفته چهار شب پشت سرهم نماز شبم قضا شد. این یعنی چی؟!
           ۲. کم‌کم دارن منو برای مجلس ـ چه منبر، چه دعا، چه مداحی‌ـ این‌ور و اون‌ور دعوت می‌کنن. اما یه مشکلی از هفته پیش برام پیش اومده: گرچه تو خلوتم دلِ نسبتا شکسته‌ای دارم، ولی وقتی تو جلسه می‌خونم، دیگه مثِ قدیما نیست که خودم‌ هم گریه کنم. این یعنی چی؟!
           ۳. دنبال یه جای دنجم؛ برا عبادت/تفکر/مطالعه. گشتم نبود، نگرد نیست! رفتم پشت‌بوم، از "بی‌جایی" به خدا شکایت کردم! دستامو باز کردم، سرمو گرفتم رو به آسمون، گفتم:"بحق الحسین کارمو راه بنداز!"... نسیم می‌وزید، بارون میومد! اینا یعنی چی؟!

شب چهارشنبه
۲۰جمادی‌اول
۱۴۳۱

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*تا تو را خود زمیان با که عنایت باشد!/حافظ.

۸۹/۰۲/۱۴