یه آقا

یه آقا

تـــَمَنـَّیتُ مِن لَیلی عَن ِ البُعدِ نَظرَة ً...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

چه کنم؟ بازی ایام مرا غافل کرد

پنجشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۲۴ ق.ظ

به طور کلی من آدمی نیستم که بشینم مفاتیح دوره کنم. من دوست دارم یه عبادت رو باحال انجام بدم، نه این‌که بخوام پشت سر هم اعمال یک روز/ماه رو به جا بیارم. ختم قرآن‌ ماه مبارک رمضان هم همین حکم رو داره برام. حقیقتش اینه که یک جزء قرآن در روز، برای یکی مث من خیلی زیاده. من توی خیلی از آیه‌های قرآن گیر می‌کنم. نمی‌تونم بی تأمّل از کنارش رد بشم؛ و اگر همینطور تند تند قرآن بخونم، به جای احساس لذت، عذاب‌وجدان می‌گیرم!
           برای همین، توی چند سال گذشته فقط یک ماه رمضان بوده که من بتونم وقت بذارم و ـ اون هم به زور! ـ ختم قرآن کنم.
           اما امسال دیگه کار از این حرف‌ها گذشته بود. مشغله‌ی کارهای متفرقه ـ اگرچه بی‌ارتباط با مذهب نبود ـ به قدری وقتم رو پر کرد که فرصت نکردم توی این چند روز گذشته از ماه مبارک حتی یک‌ بار هم قرآن باز کنم و بخونم.
           دیروز ظهر با محمود رفته بودیم دنبال کانکس بگردیم برای کارگرهای سر زمینشون. با ماشین، دونه‌ دونه پروژه‌های در حال اتمام رو سر می‌زدیم و می‌پرسیدیم که قصد فروش کانکسشون رو دارند یا نه. برای فرار از حرارت آفتاب آتیشی ِ قم، پیاده شدن و صحبت با مدیر پروژه‌ها رو نوبتی کرده بودیم؛ فقط یکی‌مون می‌رفت و دیگری توی ماشین می‌موند.
           یه بار که نوبت محمود بود بره صحبت کنه، احساس بطالت بهم دست داد. توی ماشینش رو گشتم و یه قرآن پیدا کردم. یادم افتاد که مدت‌هاست مصحف دست نگرفته‌م. باز کردم، اومد که: قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسَی(سوره طه/126)...
           معناش واضحه! خلاصه‌ش این‌ که فرمودند: خاک بر سرت بی‌وفای غافل!

۹۲/۰۴/۲۷