یه آقا

یه آقا

تـــَمَنـَّیتُ مِن لَیلی عَن ِ البُعدِ نَظرَة ً...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهَت!

سه شنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۴۶ ق.ظ

شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد

جدا ز دامن مادر به دام دانه بیفتد


شبیه طفل جسوری که رنج داده پدر را

برای گریه‌اش اینک به فکر شانه بیفتد
 

درست مثل جوانی شرور و عاصی و سرکش

که وقت غصه و غربت به یاد خانه بیفتد

 

نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت

دعا بکن که مبادا دل از نشانه بیفتد

همیشه وقت زیارت، شبیه پهنه‌ی دریا

تمام صورت من در پی کرانه بیفتد

 

شبیه رشته‌ی تسبیح پاره، دانه‌ی اشکم

به هر بهانه بریزد... به هر بهانه بیفتد

 

ولیِّ عهد دلم نه! تو شاه کشور قلبی!

که با تو قصهی جمشید، در فسانه بیفتد

خیال کن که غزالم، بیا و ضامن من شو

بیا که آتش صیاد از زبانه بیفتد

 

الا غریب خراسان! رضا مشو که بمیرد

اگر که مرغک زاری، از آشیانه بیفتد...*

 

شب سه شنبه
یازدهم ذی القعدة
شب ولادت حضرت ثامن الحجج
اباالحسن الرضا علیه السلام

مشهد مقدس**


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* محسن رضوانی.

** امروز مشرف شدیم به پابوسی حضرت.

۹۲/۰۶/۲۶