یه آقا

یه آقا

تـــَمَنـَّیتُ مِن لَیلی عَن ِ البُعدِ نَظرَة ً...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

خب... کور شد!

سه شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۰، ۰۴:۵۷ ب.ظ

           پیرزنی، در مقابل کوهی ایستاده بود. نگاهی به عظمت کوه کرد و با صدای زیر زنانه‌اش فریاد زد: "خدایا! این کوه را برای من تبدیل به طلا بفرما"! جنس کوه در چشم به هم زدنی، تبدیل به طلا شد! زن نگاهی کرد و جیغی از مستی و خوشحالی زد و گفت: "به به! کور شود کسی که از تو خدا، چیز کوچک طلب کند..."!

 

شب چهارشنبه
۱۴ذی القعدة
۱۴۳۲

۹۰/۰۷/۱۹