یک. مرحوم سید بحر العلوم در رسالهی سیر و سلوکشون مطلبی دارند به این مضمون: "اگر عمل عبادی رو انجام دادی و نیمه کاره رها کردی، نفْس و حقیقتِ اون عمل به مخاصمهی با تو بلند میشه..."!
این مطلب نیاز به شرح و بسط داره، ولی به نوعی میشه گفت انجام ندادن یک کار، بهتر از نصفه رها کردن اونه.
دارم به این فکر میکنم: انگار علاوه بر این مطلب، شنیدن و دونستن مطالب، و عمل نکردن به اونها هم چنین حکمی رو داره. انگار حقیقت اون عمل بر علیه تو شورش میکنه و خیلی توفیقات دیگه رو از تو میگیره.
داشتم به این فکر میکردم که چرا نگارشم مثل قبل نیست. یعنی یک حالتی توی نوشتههای سابقم هست که نوشتههای جدیدم اون رو فاقد هستند.
به این نتیجه رسیدم که خیلی چیزها هست ولی من نباید میدونستم! چون اهل عمل به اونها نبودم، ولی خبردار شدم. و این خبرداری، شده مایهی هلاکتم.
گاهی اوقات تو خواب و بیداری مطالبی رو بهم میفهمونند که هضمش برام خیلی سنگینه؛ اگرچه اون حقایق کاملا صحیح و مطابق با واقع باشه. هضمش سنگینه، چه برسه به عمل کردنش!
یه موقعهایی که توی خیابون راه میرم، از طرفی غبطه میخورم به حال مردمی که میبینم هیچ اطلاعی از مبانی واقعی دین ندارند.
و از طرفی نمیتونم مثل اونها باشم. اصلا نمیتونم بپذیرم که مثلا برگردم به هشت سال پیش خودم. اما از یه طرف دیگه، ارادهی عمل کردن به همهی دونستههامو ندارم. نه راه پس دارم و نه راه پیش.
دو. یه روایت هست که روز قیامت خداوند از بندهاش میپرسه: آیا از وظایفت اطلاعی داشتی؟ آیا میدونستی واقعیّت و مطلب از چه قراره؟
اگر بنده جواب بده: "نه"، خطاب میاد: چرا نرفتی یاد بگیری؟ چرا تلاش نکردی برای اینکه حق مطلب برای تو منکشف بشه و واقعیت رو بشناسی؟
و اگر بگه: "بله، من حقیقت رو میشناختم"، خداوند میفرماید: تو که میدونستی، پس چرا عمل نکردی؟! (منگنهی به تمام معنا)
امام باقر علیه السلام بعد از نقل این مطلب، فرمودهاند: این، معنای آیهی "ْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَة" (الأنعام/149) است!
سه. میگن اهل جهنم از بوی بد عالم بیعمل در عذابند!
حواست هست؟! اهل جهنم! نه اهل یه جای خوش آب و هوا! اهل جهنمی که اگر به اندازهی یک یه کف دست از آتشش رو بیارن تو آسمون دنیا، از تعفنش حیات از کرهی خاکی برچیده میشه...
میگن قیامت، هرکس با حقیقتِ خودش محشور میشه... و این بوی بد، حقیقتِ اون بیخیالیِ کسیه که واقع رو میدونه و میزنه زیرش...
إلهی لا تؤدّبنی بعقوبتک... و لا تَمْکُرْ بی فی حِیلَتِک...
نکتهی ضروری: عالِم، نه لزوماً به معنای دانشمند کامل نیست. من و شما نسبت به خیلی مسائل "عالِم" محسوب میشیم، اگرچه نسبت به موضوعات دیگهای "جاهل" باشیم. با این تفسیر و با توجه به حقیقت علم، میتوان گفت این عذاب خاص نیز مقول به تشکیک است! خدا ما رو حفظ کنه.
شب سـه شنبه
نیمه ربیع الثانی
1434
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تیتر اول این بود:
دلم از مدرسه و صحبت شیخ است ملول
ای خوشا دامن صحرا و گریبان چاکی!
شاعر: ؟
بعد عوض شد به این چیزی که الآن هست.
طبیعتا از حافظ!