ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم...
صلّی اللـهُ عَلَی المُتَرَشِّحِ بالأنوارِ الإلهیّةِ، المُربّی بالأستارِ الرُّبوبیَّةِ، فَیّاضِ الحَقائِقِ بِوُجُودِهِ، قَسّامِ الدّقایقِ بِشُهودِهِ، الإسمِ الأعظَم الإلاهی، الحاوی للنَّشآتِ الغَیرِ المُتناهی، غَوّاص الیَمِّ الرَّحمانیَّةِ، مُسلِکِ الآلاءِ الرَّحیمیَّةِ، طُورِ تَجلّی اللّاهوتیَّةِ، نارِ شَجَرَةِ النّاسوتیَّةِ، نامُوسِ اللهِ الأکبَرِ، غایةِ البَشَرِ، أبی الوَقتِ، مَولَی الزَّمانِ الّذی هُوَ لِلحَقِّ أمانٌ، ناظِمِ مَناظِمِ السِّرِ و العَلَنِ، أبی القاسِمِ مُحَمَّدِ بن الحَسَن علیه الصَّلوة و السّلام.*
حتما خوب میدونید چند روزه از همه بدم اومده؛ از خودم هم. دیدگاههای شرکآلود اطرافیا، عامهی مردم، و حتی خواص جوامع مدّعی، خستهم کرده. مطمئنم اگه شما نبودید، تا حالا بارها زده بودم زیر همه چی و رفته بودم. راه، راه خیلی سختیه. شرایط مساعد نیست؛ به خصوص که هر روز تعداد مخالفین شما بیشتر میشن. کسایی که با اصل وجود شما مخالفن. کسایی که اصلا به شما معتقد نیستند. هه! چی دارم میگم؟ از علاقهمندا و عاشقای شما چه خیری رسید، که از مخالفین برسه؟ همه دست به دست هم دادهن، که شما نباشید… زبونم لال.
یه خواهش دارم! البته قبلش بگم که... من همیشه دست شما رو تو گِل ِ وجود خودم حس کردهم. اما این دفعه میخوام یه تغییر اساسی رو تجربه کنم؛ ولو به خُرد شدنم منتهی بشه... یا صاحب؛ یا رَفیق!
دوشنبه
۲۷شعبان۱۴۳۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*تقریبا فراز آخر صلوات محی الدّین هست که مربوط به امام زمانه. انصافا خیلی دلچسبه.