زخمهای تیغ استغنا جراحتها شدهست
پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۸۹، ۰۱:۱۵ ب.ظ
۱. دراز کشیده بودم رو زمین و به این فکر میکردم که تو چقدر خاطرخواه ناکام داری! یه اَلَک دستت گرفتی و همه رو غربال میکنی! اونقدر دامنهی این غربال وسیعه، که تو هر عصر و دوره، شاید یه نفر تهش بمونه. اونم شاید!
از یه طرف، هی جار میزنی و دوست جمع میکنی، از یه طرف هم کسی که باهات رفیق بشه رو بیچاره میکنی. نمیدونم این چه حساب و کتابیه که داری؛ ولی هرچی که هست، پدر خلایق رو در آورده! "چه فرهادها مانده در کوهها... چه حلاجها رفته بر دارها..."(۱)
...
۲. "راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار؟!" (۲)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* از نظر افتادهی یاریم، مدتها شدهست/وحشی بافقی.
۱. علامهی طباطبائی رضوان اللـه علیه.
۲. مهدی فرجی.
۸۹/۰۳/۱۳