یه آقا

یه آقا

تـــَمَنـَّیتُ مِن لَیلی عَن ِ البُعدِ نَظرَة ً...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

عمه بیا گمشده پیدا شده!

يكشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۱، ۱۲:۲۲ ب.ظ

مجلس سوم: نازدانه ی أباعبداللـه سلام اللـه علیهما

عمه بیا عقده‌ی دل وا شده

عمه بیا گمشده پیدا شده

روز فراق عمه به سر آمده

نخل امید عمه به بر آمده

طائر اقبال ز در آمده

باب من عمه زسفر آمده

کنج خرابه شب یلدا شده

پشت سر باب شدم رهسپر

پای پیاده، منِ خونین جگر

تا بکشد دست نوازش به سر

آمده دنبال من اینک، به سر

عمه بیا عقده‌ی دل وا شده

عمه بیا گمشده پیدا شده

عمه نیارم دل بابا به درد

اشک نریزم، مکشم آه سرد

بیند اگر حال من از روی زرد

خصمْ نگویم به من عمه چه کرد

عمه بیا عقده‌ی دل وا شده ‏

عمه بیا گمشده پیدا شده

عمه زند طعنه خرابه به طور

خیزد از این سرد بنگر موج نور

چشم بد از محفل ما عمه دور

عمه خرابه شده بزم حضور

عمه بیا عقده‌ی دل وا شده‏

عمه بیا گمشده پیدا شده

قطره‌ی اشک عمه چو دریا شده

غنچه‌ی غم عمه شکوفا شده

بزم وصال عمه مهیا شده

وَه که چه تعبیر زرؤیا شده

عمه بیا عقده‌ی دل وا شده‏

عمه بیا گمشده پیدا شده

عمه به بابا شده‌ام میزبان

آمده بابا برِ من میهمان

نیست به کف تحفه به جز نقدِ جان

تا بکنم پیش‌کشش عمه‌ جان

عمه بیا عقده‌ی دل وا شده‏

عمه بیا گمشده پیدا شده

بود مرا عمه به دل آرزو

تا غمِ دل شرح دهم مو به مو

ریخته مِیْ عمه، شکسته سبو

باز نگردد دگر آبم به جو

عمه بیا عقده‌ی دل وا شده‏

عمه بیا گمشده پیدا شده

کرد تهی دلْ چو غزالِ حرم

لب زسخن بست غزل‌خوان غم

دست قضا نقش دگر زد رقم

شامْ به شومی شد از آن متهم

عمه بیا عقده‌ی دل وا شده‏

عمه بیا گمشده پیدا شده

جانِ خود او در رَهِ جانان بداد

خود به سویی، سر سوی دیگر فِتاد

آه کشید عمه چو دید از نهاد

گنج خود او کنج خرابه نهاد

عمه بیا عقده‌ی دل وا شده‏

عمه بیا گمشده پیدا شده*

یکـ شنبه
سوم محرم
1434

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاعر: ؟

۹۱/۰۸/۲۸