آن روز که با تو میرود نوروز است!
وقتی آخرهای اسفند میشه، انگار که دنیا داره به آخر میرسه! جوری خیابونها به هم میریزه که انگار اول فروردین، چه میخواد بشه مثلا!
اعصابم از شلوغی و ترافیک خیابونها به هم ریخته بود و داشتم بیترافیکترین مسیرها رو برای رسیدن به خونه طی میکردم که باز خوردم به ترافیک. با سرعت خیلی کمی داشتم میرفتم که دو تا موتوری اومدن و سمت راست ماشین یکدفعه ـ به خاطر ترافیک جلوشون ـ زدند روی ترمز. اصلا ندیدمشون، با همون سرعت کم سپرم خورد به چراغ عقب یکیشون. پایهی چراغ عقبش لق شد. تا اومدم باهاش صحبت کنم، ترافیک باز شد و بوق ماشینهای عقبی نذاشت. با اشاره بهش فهموندم بیا جلو. رفتیم و زدم بغل. اومدم پایین و چراغ رو وارسی کردم. بهش گفتم: الآن پول همراهم نیست. شماره کارت عابربانکت رو بده، تا خسارتت رو برات بفرستم. شمارهی موبایلم رو هم میدم، اگه مشکلی بود زنگ بزن.
ـ یعنی هیچی همراهت نیست؟
ـ چرا؛ ولی فکر نمیکنم به کارت بیاد. زیاد پولی نیست...
باز نشستم توی ماشین و کاپشنم، که انداخته بودمش روی صندلی شاگرد شوفر، رو شروع کردم گشتن. سرجمع از جیبهام دوهزار و پونصد تومن پول جمع شد. بهش گفتم: فعلا همین قدر هست. بگیر، شمارهی کارتت رو هم بده. من قیمت ندارم، چراغ موتور چنده؟
گفت: عیبی نداره! نمیخواد دیگه. بسه. قیمتش همین حدوده.
گفتم: یعنی دلم آروم باشه؟ حلالم کردی؟
ـ آره! فقط سر سال تحویل، دعام کن!
بعد زد روی دنده و گاز داد و رفت.
همونجا ـ مثل اینکه کسی کنارم نشسته باشه ـ گفتم: عجب! نمیگه سر نماز شبت دعام کن، میگه سر سال تحویل دعام کن!
2. حضرت إمام موسی بن جعفرعلیه السلام فرمودند: إِنِّی قَدْ فَتَّشْتُ الْأَخْبَارَ عَنْ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ صلی اللـه علیه و آله و سلّم؛ فَلَمْ أَجِدْ لِهَذَا الْعِیدِ خَبَراً وَ إِنَّهُ سُنَّةٌ لِلْفُرْسِ وَ مَحَاهَا الْإِسْلَامُ وَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نُحْیِیَ مَا مَحَاهُ الْإِسْلَام.
من در حال و هوا و سنّت جدّم رسول خدا صلی اللـه علیه و آله و سلّم نگریستم و جستجو کردم؛ ولی برای این عید (نوروز) خبری پیدا نکردم و اثری ندیدم. و این عید، از زمان سابق، روش و رسم ایرانیان بود و اسلام آن را از بین برد و محو کرد. پس من به خدا پناه میبرم از اینکه چیزی را إحیا کنم که اسلام آن را محو کرده است.
قضیهی مفصل و کامل این حدیث را نگاه کنید در: بحار الأنوار مجلسی، ج95، ص419؛ به نقل از مناقب ابن شهرآشوب.
عصر دوشنبه
۲۶ربیع الثانی
۱۴۳۳
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* از رباعیات سعدی. کاملش اینه:
آن شب که تو در کنار مایی روز است
آن روز که با تو میرود نوروز است
دی رفت و به انتظار فردا منشین
دریاب که حاصل حیات امروز است.