1. مرحوم آیت اللـه آخوند ملاحسینقلی همدانی ـ رضوان اللـه علیه ـ یک روز در نجف، از کنار صحن حرم آقا أمیرالمؤمنین علیه السلام عبور میکردند، که نگاهشون افتاد به مرد شرور و آدمکشی که یه گوشهای نشسته بود. رفتند جلو و فرمودند: آیا هنوز موقع توبه نشده است؟!
مرد عرب، متوجه نشد. پرسید: چی میگی شیخ؟
مرحوم آخوند، دوباره صحبتش رو تکرار کرد: گفتم آیا هنوز موقع توبه نرسیده است؟!
نقل شده که مرد عرب یکدفعه فریادی زد و به سمت حرم مطهر أمیرالمؤمنین علیه السلام دوید. داخل حرم شد و وقتی رسید به ایوان طلا، دومرتبه از غصه فریادی کشید و در دَم از دنیا رفت. (عطف به پست: گر خود نمیپسندی تغییر ده قضا را)
2. استادِ بنده در علم اخلاق و عرفان، نقل میکردند که: مرحوم استادِ ما، وقتی اسم آخوند ملا حسینقلی همدانی ـ رضوان اللـه علیهما ـ رو میشنید، رنگ چهرهش تغییر میکرد و حالش عوض میشد.
3. چون قلی، به معنای غلام هست، میتونیم بگیم "حسینقلی"، "غلامحسین" معنا میده.
4. اگر اشتباه نکنم، مرحوم شهید مطهری مطلبی به این مضمون دارند: اگر هرکسی به حضور در حوزهی درسی مرحوم ملاهادی سبزواری باید افتخار کنه، حکیم سبزواری باید به شاگردی چون "آخوند ملاحسینقلی همدانی" بباله!
بله! و بیخود نبود که رأس سلسلهی شاگردان مرحوم قاضی بعد از جناب جولا، مرحوم سیدعلی آقای شوشتری، وقت مریضی آخوند همدانی، به طبیب فرمودند: او را درمان کن، اگرچه هزینهاش صد تومان (به پول الآن شاید دستکم یک میلیارد) بشود!
۵. دلم نیومد حالا که اسم این بزرگوار اومد، دستور العملی ازش ننویسم. مرحوم آخوند در یکی از دستورالعملهاشون دارند که: علیک بقلَّةِ الکلام و قلّةِ الطَّعامِ و قلَّةِ المنامِ و تبدیلِها بذِکْرِ اللـهِ المَلِکِ العَلّامِ.
یعنی: بر تو باد به کم گویی، کم خوری و کم خوابی؛ و تبدیل اینها به ذکر خداوند.
رضوان خدا علیهم اجمعین.
دوشنبه
۱/۶/۱۴۳۳
ـــــــــــــــــــــــــــ
* حافظ.