نیستم از جلوه ی باران رحمت نا امید...
یک. هوای قم الآن بارداره.
وقتی اینطوری میشه، یعنی شاید بارون بباره. هنوز اتفاقی نیفتادهها! تازه «قراره»، اما همین «هنوز هیچی نشده» هم خودش کلیّه! فضای زندگی عوض میشه انگار. اصلا زیر و رو میکنه آدمو. یه جوری که منتظری. چشم به راه یه اتفاق خوب. همهش به آسمون نگاه میکنی که ببینی آیا واقعا «قراره...»؟!
...
دو. هوای دلم اینطوریاست این روزا. هنوز اتفاقی نفتادهها! قراره یه جور دیگه بشم. قراره یه تغییری بکنم. حس میکنم این «قراره» رو. همین که «شاید و احتمالا»، همین، حال و هوامو عوض کرده! بیخودی امید دارم! به این الکی دل بستن، دل بسته م!
سه. همین الآن بارون گرفت!
صدای قطرههای بارون... صدای خداست!
بوی خاک و گِل بلند شد...بوی بهشته!
عصر سه شنبه
اول ربیع الثانی
1434
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تیتر از صائب.
نیستم از جلوۀ باران رحمت نا امید
تخم خشکی در زمین انتظار افشانده ایم.