یه آقا

یه آقا

تـــَمَنـَّیتُ مِن لَیلی عَن ِ البُعدِ نَظرَة ً...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صاحب الأمر» ثبت شده است

ای دل بشارت می‌دهم خوش روزگاری می‌رسد
یا درد و غم طی می‌شود، یا شهریاری می‌رسد
اندیشه از سرما مکن! طی می‌شود دورانِ دِی
شب را سحر باشد ز پِی... آخر بهاری می‌رسد...
ای منتظر غمگین مشو!  قـــدری تحمّل  بیشتر!
گــَردی به پا شد در افق... گویا سواری می‌رسد!*

عصـر جـمعه
4 / 4 1434 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* مفتون امینی. 

۲۷ بهمن ۹۱ ، ۱۵:۴۰

آقاجان! این آخر ماه صفر، می‌شود خودتان روضه بخوانید برایمان؟

چهارشنبه
26صفرالخیر
1434

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* تیتر: نالیدن مهجوران سوز دگری دارد
حرفی که زدل خیزد بر دل اثری دارد.../شاعر:؟

۲۰ دی ۹۱ ، ۱۵:۳۰

دوست دارم برای غربتت گریه کنم/زار بزنم.
می‌دانی؟
من برایت متأسفم!
متأسفم که ناکسی چون من
به غلامیِ تو شهره‌ی شهر است...

شب یکـ شنبه
نهم صفر
1434

۰۳ دی ۹۱ ، ۰۱:۳۵

باید که زداغم خبری داشته باشد
هر مرد که با خود جگری داشته باشد

حالم چو دلیری‌ست که از بخت بد خویش
در لشگر دشمن پسری داشته باشد

حالم چو درختی‌ست که یک شاخه‌ی نا اهل
بازیچه‌ی دست تبری داشته باشد

سخت است پیمبر شده باشی و ببینی
فرزند تو دین دگری داشته باشد

آویخته از گردن من شاه‌کلیدی
این کاخ کهن بی که دری داشته باشد

سردرگمی‌ام داد گره در گره اندوه
خوش‌بخت کلافی که سری داشته باشد... **

            شنیده‌ام وقتی نوح پیغمبر مردم را از عذاب خدا حذر داد، پسرش کلام پدر را به شوخی گرفت و گفت: اگر سیل و طوفان آمد، می‌روم بالای بلندترین کوه!
            و شنیده‌ام وقتی عذاب آمد، بیابان دریا شد و کشتیِ ساخته شده‌ی در خشکی، روی آب قرار گرفت. روی عرشه، نگاه خیس نبی خدا دوخته شده بود به نقطه‌ی سیاهی که مستاصلانه به سمت قله‌ می‌دوید و ارتفاع آب، به دنبال او...
           می‌دانید؟ در این زمانه هم کم نداریم از این نگاه‌های بارانی!
           همان حکایت است که همیشه تکرار می‌شود: 
نگاه نگران پدر روشن‌ضمیر
و غرق شدنِ فرزندان کور باطن!

جمعه
۲۰شوال
۱۴۳۳

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* سوره یوسف، آیه ۹۷.
** غزل از حسین جنتی.

۱۷ شهریور ۹۱ ، ۰۵:۱۲