یه آقا

یه آقا

تـــَمَنـَّیتُ مِن لَیلی عَن ِ البُعدِ نَظرَة ً...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۹۶ مطلب با موضوع «اشعار» ثبت شده است

أشدُد حَیازیمَکَ  لِلمَـوتِ،  فــَإنَّ الموتَ لاقیکا
وَ  لا تَجزَع   مِنَ  المـوتِ،  إذا  حَلَّ  بــِوادیکا

کمربندهایت را برای مرگ محکم کن؛ که مرگ، ملاقات کننده‌ی توست.
و اگر مرگ در وادی تو حلول کرد و وارد شد، از آن جزع و فزع مکن.

۲۳شعبان۱۴۳۱

۱۲ مرداد ۸۹ ، ۱۴:۵۸

روزی  که شود "إذا الـسّماءُ انفَطَرَت"
و آنگه که شود "إذا النّـجوم انکــَدَرَت"
من  دامن   تو  بگیرم اندر  "سُئِلَت"
گویم   صنـما   "بأیِّ  ذنب ٍ  قُتِلَت"؟!

 

۰۶ مرداد ۸۹ ، ۲۱:۴۱
           ۱. دیروز قبل غروب آفتاب، تو شبستان مسجد گوهرشاد

۲۰ تیر ۸۹ ، ۱۶:۴۸

یَلُومُونَنی فی  حبّ  لیلی عواذلٌ
و  لکنّنی     مِن   حبِّها   لَعمیدُ*
زنان ملامت‌گر مرا به جرم عشق لیلا سرزنش می‌کنند؛
اما من، ـ
را از حرفهایشان چه باک؟ چه اینکه‌ـ از محبت او شکسته ـ هم ـ شده‌ام!

 

پنج‌شنبه ۱۸ رجب ۱۴۳۱

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*مجنون عامری.

۱۰ تیر ۸۹ ، ۱۱:۰۱

دیدم از بی عاری، خسارت بسیاری...
بیا و خوش حالم کن، به لحظه ی افطاری...

 

پنجم رجب ۱۴۳۱

۲۸ خرداد ۸۹ ، ۱۶:۰۸

کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد
صیاد رفته باشد...

۰۶ خرداد ۸۹ ، ۱۳:۴۱